ما تازه امروز آن در را باز کردیم...
صبح هنوز طلوع نکرده بود و آسمان هنوز رنگ اول خود را انتخاب نکرده بود که در حیاط کلیسای تثلیث مقدس جمع شدیم. هوا سرد بود، اما نه سرد، اما از آن نوع که قبل از جاده است، وقتی دنیا در انتظار یک مأموریت مهم نفسش را حبس میکند. ساعت ۸:۰۰ راه افتادیم. روز هنوز نوشته نشده بود، اما از قبل داستانی داشت.
در جاده، طلوع خورشید به ما خوشامد گفت، نه به عنوان یک منظره، بلکه به عنوان یک همراه. از آن لحظه به بعد، میلی در من به وجود آمد تا همه چیز را به خاطر بسپارم: رنگ جاده، درخشش رودخانه، زمزمه کوهها، هیجان در چشمان دانشآموزان، تمایلی که برای دانشآموزان ناشناخته بود، اما از قبل از درون آشکار شده بود، برای تبدیل شدن به خوانندگان سنگها، سکوت، تاریخ و نور. روز در درون ما در حال باز شدن بود.
جاده ساکت بود، در میان داستانهای میهنپرستانه تیارا در مورد آن مکان. و در طول آن مدت، مدام به این فکر میکردم که چقدر مهم است وقتی جاده به یک درس آموزشی تبدیل میشود، و مناظر به یک کتاب درسی. در دره آرپا توقف کردیم. قبل از صبحانه، طبق سنت، منطقه را تمیز کردیم، کار توسط تیار بلیان آغاز شده بود. دره با سبکی صبح نفس میکشید. رودخانه مانند دعایی بلند جریان داشت، کوهها حرف ناگفتهای داشتند، و در تمام اینها درک روشنی از اینکه چگونه طبیعت نقش یک معلم خاموش را ایفا میکند، به دست آوردم. توقف بعدی مقبره شاهزاده سمبات بود. آن مکان با سکوت خاص خود، یکی از توقفگاههای دائمی ما در مسیر آراتس است.
آن مکان همیشه وزنی درونی دارد، نه به عنوان چیزی ترسناک، بلکه به عنوان یک مسئولیت، که باید اینجا در مقابل تاریخ خاموش و فروتن بایستید، زیرا از بالا نیز زیر نگاه سمباتبرد هستید.
متخصصان شروع به مشاهده موقعیت سنگ قبرها کردند.
و درست همانجا نکتهی مهمی آشکار شد: سنگ قبر شاهزاده در موقعیتی متفاوت از بقیه قرار داشت، بقیه در جهتی متفاوت، و همچنین قطعات گمشدهای وجود داشت، تکهای از تاریخ که به صورت ناقص و نیمهکاره باقی مانده بود. در آن لحظه، احساس کردم نگاه متخصصان چقدر شگفتانگیز است، چقدر عشق و تقدس درونی سنگها را میخوانند، چگونه ناشناختهها را با شناختهها مقایسه میکنند، چگونه به مکان گوش میدهند - چگونه مکان با کسانی که با سر و صدا به آن نزدیک نمیشوند صحبت میکند. آنچه در چهرهی دانشآموزان ثبت شده بود، بسیار گویا بود: برای آنها، این یکی از توقفهای گاه به گاه و روتین نبود، بلکه اولین تماس واقعی با آموزش میدانی بود.
https://mskh.am/posts/post/_id/6935e197413aeaf793e7019b