اردوی روستایی روستای خاچیک
«روزهای سباستاتسی: تعطیلات مجتمع آموزشی» مجموعهای از پروژههایی است که جامعه و شرکای مجتمع آموزشی را متحد میکند و در چارچوب آن پروژههای محتوایی آموزشی و فرهنگی تقویت و ایجاد میشوند که نه تنها دانشآموزان مجتمع آموزشی، بلکه مدارس همکار را نیز شامل میشود. چنین مشارکتهایی فرصتی برای توسعه مهارتهای حرفهای، جمعآوری و انتقال تجربه فراهم میکنند.
اردوهای روستایی از جمله این پروژهها هستند که محتوا و هدف اصلی آنها تبادلات آموزشی، ایجاد دوستی و پیوندها است. اردوهای روستایی پروژههای نویسنده مجتمع آموزشی هستند که از هر نظر موفق بودهاند: برای پیوندهای روستایی-شهری و دوستی خانوادگی، برای تبادل ابزار و تجربه آموزشی، به معنای اهدای اموال لازم به جوامع روستایی در صورت لزوم، میزبانی در شهر و تقویت پیوندها.
اردوی روستای خاچیک نیز از این قاعده مستثنی نبود. خاچیک دنیای دیگری بود، پوشیده در ابرها در ارتفاع، با رنگ روستایی دنج و متواضع، رنگهای پاییزی گرم و دلچسب، دود اجاق گاز که از خانههای روستا بلند میشد و گفتگوهایی که ما را به دوران کودکی بازمیگرداند.
در خاچیک، با استقبال گرمی روبرو شدیم و مراسمی در مورد روستا و مدرسه ۱۵۵ ساله برگزار شد و به ابتکار وان باغداساریان، نمایش «آنداستان» را اجرا کردیم. دانشآموزان خود را سازماندهی کردند، به طور مشترک «انبان هور» را به روی صحنه بردند و تصمیم گرفتند معلمان را غافلگیر کنند. بعد از ناهار، دانشآموزان را به خانههای مهماننواز هدایت کردیم، دانشآموزان بدون دخالت معلمان، یکدیگر را انتخاب کردند و با هم دوست شدند. در میزگرد، همکاریهای آینده را برنامهریزی کردیم.
روز دوم، در حیاط کلیسای مریم مقدس ملاقات کردیم، بعد از مراسم، با گلدوزی ماراش، اتاق مطالعه در خانه فرهنگ آشنا شدیم و همچنین از موزه روستا بازدید کردیم. با بازگشت به مدرسه، بازیهای ملی انجام دادیم، رقصیدیم و بعد از ناهار، به سمت مجتمع صومعه کارکوپ قدم زدیم و آواز خواندیم. معلمانی که از روستا به ما ملحق شده بودند، از ویژگی خاص نام مجموعه صومعه برایمان گفتند، زیرا با کمک زرده تخم مرغ و سنگ ساخته شده بود، به همین دلیل است که هنوز هم پابرجاست، و نام دیگر آن صومعه گیاهخواران است، زیرا راهبان ساکن در مجموعه صومعه از گیاهانی که در آنجا رشد میکردند به عنوان گیاهان دارویی استفاده میکردند.
روز سوم، همه ما هیجانزده بودیم، زیرا سه روز برای لذت بردن از یکدیگر خیلی کوتاه بود. آرینا در راه هیجانزده بود، زیرا از قبل دلش برای دوستش تنگ شده بود. ساکنان خاچیک دانشآموزان را با برداشت فراوان پاییزی بدرقه کردند تا بتوانند از دوستان و خانوادههایشان پذیرایی کنند.
در راه بازگشت، در دشت سیلابی آرنی، در غار ماژلان توقف کردیم و به ایروان بازگشتیم.
https://mskh.am/posts/post/_id/69122fba1231442a4b10868a