والدین روی سکو هستند...

والدین روی سکو هستند...

امروزه، اهمیت همکاری خانواده و مدرسه به طور فزاینده‌ای در حوزه آموزش مورد تأکید قرار می‌گیرد تا از پیشرفت دانش‌آموز و آموزش جامع اطمینان حاصل شود. پروژه «والدین روی سکو هستند» پیرامون همین ایده، به عنوان یک پلتفرم نوآورانه که والدین، مربیان و دانش‌آموزان را متحد می‌کند، ایجاد شده است. در چارچوب این پروژه، والدین نه تنها به عنوان سرپرست، حامی، بلکه به عنوان شرکت‌کنندگان کامل در زندگی مدرسه مشارکت می‌کنند و خود در «سکو» ظاهر می‌شوند تا تجربیات خود، دنیای حرفه‌ای را ارائه دهند.


این ابتکار با هدف تشکیل جامعه‌ای است که در آن آموزش دیگر محدود به کلاس درس یا برنامه نباشد، بلکه به یک فرآیند خلاقانه مشترک با مشارکت فعال والدین تبدیل شود.


وقتی در مورد ارتباط بین مدرسه و خانواده صحبت می‌کنیم، اغلب به سمینارهای والدین، مکاتبات ایمیلی و تماس‌های تلفنی فکر می‌کنیم. اما پروژه «والدین روی سکو هستند» به ما یادآوری می‌کند که مدرسه و خانواده می‌توانند در سطح متفاوتی با هم ملاقات کنند: مکانی که والدین به یک قصه‌گو، یک شریک تجربه و یک الهام‌بخش تبدیل می‌شوند.


چیزی منحصر به فرد در مورد این ابتکار وجود دارد. وقتی مادر یا پدری وارد کلاس می‌شوند، نه برای اینکه بپرسند فرزندش چگونه یاد می‌گیرد، بلکه برای اینکه درباره کار، رویاهای کودکی یا مسیر زندگی‌اش صحبت کنند، کلاس واقعاً به یک پلتفرم تبدیل می‌شود. در آن لحظه، کودکان والدین خود را در سطح جدیدی می‌بینند و سایر دانش‌آموزان بزرگسالان را کشف می‌کنند.


به لطف پروژه «والدین روی پلتفرم هستند»، مدرسه به مکانی تبدیل می‌شود که همه از همه یاد می‌گیرند. این پروژه مدرسه و خانواده را متحد می‌کند.


والدین روی پلتفرم هستند... سونیا آپرسووا

اولین نفر، سونیا آپرسووا، مادر آرتیوم آرویان، کاندیدای علوم زبان‌شناسی، مدرس دانشگاه ایالتی وی. بریوسوف بود. سونیا کتاب جالبی با عنوان «فروشنده خوشبختی» با خود آورد. او داستان را برای دانش‌آموزان خواند و بحث بسیار جالبی را ترتیب داد. و در نهایت، دانش‌آموزان پایان جدیدی برای داستان پریان تصور کردند و آن را در وبلاگ‌های شخصی خود منتشر کردند.


خلاصه‌ای از سونیا آپرسووا را نقل می‌کنم: «من منتقد ادبی هستم و ادبیات خارجی تدریس می‌کنم. در طول درس، ما درباره داستان «فروشنده خوشبختی» اثر نویسنده مدرن ایتالیایی، داویده کالی، بحث کردیم. ابتدا به مفهوم «خوشبختی» به طور کلی پرداختیم، دانش‌آموزان ایده‌های خود را در مورد خوشبختی به اشتراک گذاشتند، در مورد ارزش‌های مادی و معنوی به عنوان تضمین خوشبختی صحبت کردیم. سپس دانش‌آموزان با طرح اثر آشنا شدند و در طول بحث، هر دانش‌آموز تفسیر خود را ارائه داد. ما همچنین سعی کردیم یک پایان جایگزین ارائه دهیم. چنین بحث‌هایی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا بر اساس اطلاعات دریافتی، نظر خود را شکل دهند و بتوانند آن را اثبات کنند. وجود نظرات مختلف می‌تواند به کودکان کمک کند تا بپذیرند که می‌توانند دیدگاه‌های مختلفی در مورد یک موضوع وجود داشته باشند. مشارکت والدین در چنین پروژه‌هایی، علاوه بر اینکه برای کودک صرفاً خوشایند است، می‌تواند اعتماد به نفس خاصی به آنها بدهد. همچنین به والدین این فرصت را می‌دهد تا محیطی را که کودک بیشتر روز را در آن می‌گذراند، بهتر تصور کنند. علاوه بر این، ارائه حرفه‌های مختلف می‌تواند به کودکان کمک کند تا دامنه علایق خود را به وضوح درک کنند. خب، برای والدین، چنین فرصت‌هایی ... منبع عظیم انرژی مثبت."


"والدین روی سکو هستند" ...یرانوهی آرسنیان

مجتمع آموزشی "مخیتار سباستاتسی" سال‌هاست که با روش‌های آموزشی نوآورانه خود متمایز شده است، جایی که فناوری‌ها نه تنها یک ابزار، بلکه بخشی از فرهنگ آموزشی هستند. در اینجا، آموزش کامپیوتر از سنین پایین آغاز می‌شود و سواد دیجیتال نه تنها به عنوان یک مهارت، بلکه به عنوان یک روش تفکر در نظر گرفته می‌شود. در این محیط، پروژه "والدین روی سکو هستند" نیز مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد، زمانی که والدین می‌توانند تجربیات خود را در قالب‌های دیجیتال نیز ارائه دهند: مجموعه‌های ویدیویی، ارائه‌ها، جلسات آنلاین.


مهمان بعدی ما، یرانوهی آرسنیان، متخصص فناوری اطلاعات و ارتباطات و مادر سارا آیوازیان بود. یرانوهی به عنوان یک متخصص با سال‌ها تجربه، به راحتی زبان مشترکی با کودکان پیدا کرد. او دنیای مدل‌سازی سه‌بعدی را معرفی کرد و دری به سوی فضای جدیدی از تخیل گشود.


اگرچه دانش‌آموزان با بسیاری از برنامه‌های کامپیوتری آشنا بودند، اما این یکی یک کشف واقعی بود. در مقابل چشمانشان، خطوط ساده به ساختارهای حجمی تبدیل شدند و هر یک از آنها سعی کردند دنیایی را در دستان خود خلق کنند که قبلاً فقط در ذهنشان وجود داشت. با حضور یرانوحی، کلاس درس به آزمایشگاهی تبدیل شد که در آن دانش‌آموزان از امتحان کردن، اشتباه کردن و خلق کردن نمی‌ترسیدند. و وقتی والدین همزمان دستیار، معلم و دوست الهام‌بخش می‌شوند، فناوری برای دانش‌آموز حتی آسان‌تر می‌شود.


خلاصه‌ی یرانوحی آرسنیان را نقل می‌کنم: «من، یرانوحی آرسنیان، متخصص مهندسی هوافضا هستم و ۱۷ سال سابقه در زمینه‌ی مدل‌سازی سه‌بعدی دارم. در چارچوب پروژه‌ی «والدین روی سکو هستند»، اصول اولیه‌ی مدل‌سازی را با هدف توسعه‌ی تخیل، تفکر منطقی و آشنایی کودکان با امکانات فناوری‌های مدرن ارائه دادم. این ابتکار عمل برای والدین متخصص و فرزندش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. کودک نه تنها دنیای حرفه‌ای والدین را عمیق‌تر درک کرد، بلکه در فرآیند خلاقیت نیز درگیر شد و دانش و مهارت‌های جدیدی کسب کرد. چنین پروژه‌هایی نقش مهمی در محیط آموزشی ایفا می‌کنند و بین تجربه‌ی والدین و علایق کودک ارتباط برقرار می‌کنند. وقتی والدین متخصص بخشی از فرآیند یادگیری می‌شوند، یادگیری به یک سفر الهام‌بخش تبدیل می‌شود. کودک شروع به خلق، آزمایش و مشاهده‌ی چگونگی تبدیل تخیل خود به پروژه‌های واقعی می‌کند. چنین ابتکاراتی قطعاً باید مداوم باشند، زیرا از طریق این تجربیات است که نسل جدیدی با هدایت دانش و الهام شکل می‌گیرد.»



والدین روی سکو هستند... دیوید سویومیان

هر روز شور و شوق پیرامون پروژه «یا سویومیان» عمیق‌تر می‌شد. خود دانش‌آموزان شروع به درخواست از والدینشان برای مشارکت، ارائه و داستان‌سرایی کردند. آنها با افتخار به والدینشان در «سکو» نگاه می‌کردند.


مهمان سوم دکتر دیوید سویومیان، پدر دومینیک سویومیان بود. ملاقات او با ما به گفتگوی جالبی در مورد اندام‌های داخلی، سیستم ایمنی و سبک زندگی سالم تبدیل شد. موضوعاتی که ممکن است برای بسیاری پیچیده یا دور از ذهن به نظر برسند، در اینجا با مثال‌های ساده، قابل فهم و روزمره ارائه شدند.


دانش‌آموزان سوالات خود را پرسیدند. و پزشک با صبر و حوصله به همه پاسخ داد و نه تنها ایده‌های آنها در مورد عملکرد بدن، بلکه نگرش آنها نسبت به سلامتی را نیز تغییر داد.


خلاصه‌ای از دیوید سومیان را نقل می‌کنم: «من یک پزشک آزمایشگاه تشخیص بالینی هستم. در کلاس، ما در مورد اندام‌های داخلی یک فرد بحث کردیم: توپوگرافی، محل قرارگیری آنها در بدن انسان، اهمیت و عملکرد آنها در تضمین عملکردهای حیاتی بدن. ما اندام‌های داخلی را از نظر ظاهر با میوه‌ها و سبزیجات مختلف مقایسه کردیم و ارتباطی بین مفید بودن آنها ایجاد کردیم. ما در مورد تخصص‌های مختلف پزشکی، پیشگیری از بیماری و بهداشت صحبت کردیم. ما با قابلیت‌های دفاعی بدن - سیستم ایمنی - آشنا شدیم و به این سوال پاسخ دادیم: ایمنی چیست؟ ما در مورد چگونگی مبارزه بدن با اجسام خارجی و میکروب‌ها صحبت کردیم. فکر می‌کنم جلسه با بچه‌ها پربار و جالب بود، زیرا آنها در پایان جلسه سوالات زیادی داشتند، به این معنی که آنها به این رشته و حرفه علاقه‌مند شدند. برخی حتی بر ترس‌های کوچک خود غلبه کردند.


فرزندم مشتاق و با انگیزه بود. باید توجه داشته باشم که خودش از من خواست که در آن پروژه شرکت کنم.


این پروژه یک ابتکار بسیار مهم است، شامل اجزای آموزشی و تربیتی و همچنین اجزای محیطی است. این پروژه قطعاً باید ادامه داشته باشد.


والدین روی سکو هستند... لیلیت استپانیان

مهمان چهارم، لیلیت استپانیان، اقتصاددان، مادر آرینا هامباردومیان بود. موضوع او «عرضه و تقاضا» بود. در نگاه اول، ممکن است پیچیده و انتزاعی به نظر برسد، اما لیلیت موضوع را به گونه‌ای قابل فهم و بازیگوشانه ارائه داد که همه موضوع را درک کردند. در طول مکالمه، دانش‌آموزان سعی کردند بفهمند که قیمت یک محصول چگونه شکل می‌گیرد، چرا یک چیز تقاضا می‌شود و چیز دیگری نه چندان، و خریدار چه نقشی در بازار ایفا می‌کند. بحث‌ها با مثال‌هایی از زندگی، از فروشگاه گرفته تا اسباب‌بازی، از پول توجیبی گرفته تا بودجه خانواده، جذاب‌تر شد. کلاس به یک پلتفرم اقتصادی کوچک تبدیل شد، جایی که همه احساس می‌کردند یا فروشنده هستند یا خریدار.


والدین روی پلتفرم هستند... ژاک پاپیکیان

مهمان پنجم سرزندگی واقعی را به کلاس آورد. این بار، میزبان پلتفرم ما ژاک پاپیکیان، پدر ژاکلین پاپیکیان بود. او با ورود به کلاس، به معنای واقعی کلمه حال و هوا را تغییر داد. دانش‌آموزان احساس کردند که صحبت کردن با اعتماد به نفس، جذاب و ایجاد ارتباط با دیگران به چه معناست. حضور ژاک شور و شوق زیادی را در میان حضار ایجاد کرد. تجربه حرفه‌ای او در پخش برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی به درسی جالب در مورد فرهنگ گفتار، آوای کلمات و قدرت صدا تبدیل شد. بچه‌ها نه تنها با تحسین گوش می‌دادند، بلکه سعی می‌کردند مانند یک گوینده حرفه‌ای صحبت کنند و داستان تعریف کنند. دانش‌آموزان مشتاق بودند و روحیه بالا و حرفه‌ای بودن تضمین شده بود. همه خود را از طریق بازی‌های نقش‌آفرینی معرفی می‌کردند و در نقش یک گوینده ظاهر می‌شدند. این درس به تجربه‌ای تبدیل شد که در آن هر دانش‌آموز احساس می‌کرد شکل گفتار، لحن صدا، روانی کلام و توانایی جلب توجه مخاطب چقدر مهم است.


بنابراین، والدین، به عنوان یک گوینده، عرصه‌ای را به مدرسه آوردند که برای بسیاری فقط روی صفحه تلویزیون بود.


https://dpir.am/?p=10466

IR