روز دانش - جشن دوستی و خاطرات مشترک

سال تحصیلی جدید، مانند هر آغاز سال تحصیلی، از بالا شروع شد. ۸۸ شرکتکننده حضور داشتند که همه آنها ساکنان جدید سواستوپول بودند.
ارتفاعات ما بیانگر اراده و عزم ما هستند، جایی که هر سنگ، گل و نسیم باد چیز جدیدی به ما میآموزد. وقتی جادهای را به اشتراک میگذارید، با گروه به یک خانواده تبدیل میشوید، همه ما با خلق و خوی متفاوت، اما با هدف، دیدگاه و رویای یکسان.
پس از اینکه انرژی زیادی را در کامیون صرف کردیم، به دریاچه راپی رسیدیم. هیچ کس عجلهای نداشت. زمان در طبیعت متوقف میشود. در ابتدا گفتگوها، خندهها و شوخیها و سپس سکوت بود. هوای کوهستان همیشه انسان را ساکت میکند و شما را مجبور میکند به افکار خود گوش دهید...
ما شروع به پیادهروی به سمت دریاچه آستغاک کردیم.
آب به نرمی آینه بود، کوهها مانند غولها ایستاده بودند و منظره نفسگیر بود.
همه ما احساس کردیم که این نیز یک درس است، فقط به شکلی متفاوت، در یک محیط آزاد - در افکار و احساسات آزاد. مخاطب ما کوهها بودند، معلم ما جاده. در آن لحظه متوجه میشوید که میتوانید از همه چیز یاد بگیرید - از باد، آب، سکوت.
بازگشت همیشه سریعتر میگذرد. شاید به این دلیل که پایین رفتن آسانتر است، شاید به این دلیل که از قبل هزار و یک برداشت در ذهن شما وجود دارد... همه خسته بودند، برخی حتی ساکت بودند. اما چیزی در آن سکوت نیز وجود داشت - حس وحدت. ما آن مسیر را با هم طی کرده بودیم، آب، نان، قدرت کوهها، روحیه مشترک را با هم به اشتراک گذاشته بودیم.
بنابراین، روز دانش نه تنها به یک جشن یادگیری، بلکه به یک جشن دوستی، کار تیمی و خاطرات مشترک تبدیل شد. و مطمئنم که سالها بعد، آن روز در خاطره همه نه به عنوان یک اول سپتامبر دیگر، بلکه به عنوان روزی که کالج به آغوش کوهها رفت، باقی خواهد ماند.
https://mskh.am/posts/post/_id/68c7e419f55596704d10e74a