ارتفاع فتحشده

اردوکنندگان ورودی، برداشتهای خود را به اشتراک میگذارند.
نویسنده: نانه سارگیسیان
سپتامبر امسال، برخلاف سپتامبرهای گذشته، بینظیر بود. نمیتوانستم تصور کنم که در اول سپتامبر، به همراه همکلاسیهایم، در یک اردوگاه چادری واقع در سواحل دریاچه سوان، در روستای زیبای آرتانیش، از زیبایی گغاما استقبال کنم. سه روز پر از ماجراجویی که از خاطرم پاک نخواهد شد. اولین ایستگاه سفر ما موزه زمینشناسی در شبهجزیره سوان بود، جایی که فسیلهای حیوانات باستانی ثبتشده در کتاب قرمز را دیدیم. کارمند موزه جزئیات زیادی در مورد این نمایشگاههای باستانشناسی به ما گفت.
در روز دوم اردو، با صعود به قله کوه ششاسار، از ارتفاع ۲۳۱۶ متری عبور کردیم. غلبه بر ارتفاع برای من چندان دشوار نبود، زیرا اغلب به پیادهرویهایی میرفتم که پدر و عمویم برایم ترتیب میدادند. فقط گذراندن این همه ساعت بدون آب دشوار بود.
آن روز به طرز بدی خاطرهانگیز شد، زیرا دوستمان آرا، که از این صحنهها هیجانزده شده بود، به سرعت از کوه پایین رفت و کنترل قدمهایش را از دست داد، زمین خورد و دستش شکست.
آرا به سرعت توسط سرویس نجات و آمبولانس کمک شد و همه ما را به سلامت به کمپ چادرمان منتقل کردند.
عصر را دور آتش گذراندیم و از کباب ارمنی لذت بردیم.
ارتفاع فتحشده
آرا گاسپاریان داستان را تعریف میکند
ارتفاع فتحشده
جالبترین روز تابستان من در طول اردوی سه روزه در آرتانیش بود، زمانی که در کمپ از ششاسار بالا رفتیم. وقتی به قله رسیدیم، برای استراحت نشستیم و از منظره زیبایی که باز میشد لذت بردیم. من بسیار خوشحال بودم زیرا بر ارتفاع غلبه کرده بودم. وقتی شروع به پایین آمدن کردیم، هیجانزده شدم و شروع به دویدن به سمت پایین کردم، با اینکه سرپرستان تیم به ما هشدار داده بودند که ندویدیم، پایم لیز خورد و افتادم. همه به کمکم آمدند، سرپرستان تیم با ۹۱۱ تماس گرفتند و کارکنان ۹۱۱ بقیه راه را مرا به پایین حمل کردند. در بیمارستان، مشخص شد که دستم شکسته است.
واقعاً روز بسیار تأثیرگذاری بود، بر ترسهایم غلبه کردم، از ارتفاعی بالا رفتم که به نظر فراتر از توان من بود، در نهایت به بیمارستان رسیدم، اما شجاعانه شرایط را پذیرفتم.
هرگز دو روز هیجانانگیز اردویمان، غلبه بر ترسها، هیجان و البته دوستیهایی که پیدا کردم را فراموش نخواهم کرد.
https://mskh.am/posts/post/_id/68c141c6f55596704d6aa593