سفر به شهر ادب و باغها، اصفهان، شیراز

ساعت ۵ صبح روز ۷ ژوئن، در میدان جمهوری جمع شدیم تا به سمت ایران حرکت کنیم. جاده تا مرز بسیار طولانی، اما در عین حال جالب بود. در آرنی، سیسیان توقفهایی داشتیم.
به محض عبور از مرز، انگار خودمان را در سیاره دیگری یافته بودیم. اطرافمان صخرهها، استپها و البته، آراکسهای مادرمان بود.
آراکسها زیبا بودند و روبروی ما نخجوان تاریخی قرار داشت. جاده بسیار جالب و آموزنده بود. آهنگهای ارمنی خواندیم، رقصیدیم، به موسیقی ایرانی گوش دادیم. تبریز روبرو بود، جایی که قرار بود یک شب را در آنجا بگذرانیم. پس از رسیدن به تبریز و مستقر شدن، به پارک ایل گل رفتیم، در اطراف یک دریاچه کوچک قدم زدیم، با محیط شرقی آشنا شدیم و از غذاهای لذیذ لذت بردیم.
روز دوم
این روز طولانیترین روز سفر بود. امروز قرار بود از تبریز به شهر کاشان سفر کنیم. جاده خیلی طولانی بود، اما منظره اتوبوس، ایستگاهها، افرادی که در ایستگاهها ملاقات کردیم، ظاهرشان و برخورد دوستانهشان با ارمنیها جالب بود.
روز سوم
بعد از صرف صبحانه در شهر کاشان و جمع کردن وسایل، به بازار گلاب رفتیم. این بازاری بود که در آن گل رز تقطیر میشد تا گلاب معطری به دست آید که هم به عنوان عطر و محصولات مراقبتی و هم به عنوان طعمدهنده در غذا، چای و قهوه استفاده میشود.
ایستگاه بعدی فین، باغ سلطنتی بود که در دوران صفویه ساخته شده بود. این باغ به خاطر سیستم آبیاریاش معروف بود. همچنین یک حمام سلطنتی در باغ وجود داشت که به خاطر داستانهای جالبش مشهور است. ایستگاه بعدی قلعه بروجردی بود که بسیار غنی و مجلل به نظر میرسید. امروز همچنین توانستیم با ایرانیان محلی ارتباط برقرار کنیم، صحبت کنیم، درباره خودمان بگوییم و به شهر یزد، یکی از قدیمیترین شهرهای جهان، سفر کنیم.
بعد از اقامت در هتل یزد، از مسجد جامع که درست در کنار هتل قرار دارد، بازدید کردیم. این مسجد معروفترین مسجد یزد محسوب میشود. یزد همچنین اولین سیستم تهویه را داشت که خانهها را با قالبی خاص به هم متصل میکرد.
در یکی از خیابانهای باریک یزد، «خیابان آشتی» را دیدیم، جایی که افرادی که با هم دعوا کرده بودند میآمدند و آشتی میکردند.
و امشب از یکی از حیاطهای منحصر به فرد ایرانی لذت بردیم، جایی که فرهنگ متمایز ایرانی به وضوح قابل مشاهده بود.
روز چهارم
بعد از صبحانه، از یک معبد زرتشتی بازدید کردیم که آتش آن ۱۵۰۰ سال خاموش نشده بود. این مکان مکانی فوقالعاده برای مطالعه اعیاد ایرانی، آیینهای عروسی، آشنایی با لباسهای زنانه و غیره بود. در آنجا آب انباری وجود داشت که هزاران سال پیش مورد بهرهبرداری قرار میگرفت.
سپس به سمت برج خاموشان حرکت کردیم که محل دفن زرتشتیان محسوب میشود. با آیین تدفین آشنا شدیم که علاقه دانشجویان را به فرهنگ ایرانی بیشتر کرد.
ایستگاه بعدی ما یکی از قدیمیترین پایتختهای جهان، تخت جمشید، بود. به سمت آرامگاه سلطنتی قدم زدیم. همه ما از اینکه چگونه چنین دیوارهای قدرتمندی میتوانند در چنین دورهای بدون هیچ ماشینی ساخته شوند، شگفتزده بودیم. بودن در آن ویرانهها بسیار هیجانانگیز بود. و هیجانانگیزترین چیز این بود که ارمنیها هم روی دیوارهای حکاکی شده تصویر شده بودند. بلافاصله پس از گشت و گذار در تخت جمشید و لذت بردن از بستنی ایرانی، به شهر رویاها، شیراز، سفر کردیم. با رسیدن به طاق شیراز، از موسیقی ایرانی لذت بردیم، رقصهای ارمنی خود را در اطراف طاق رقصیدیم و برای استراحت رفتیم.
روز پنجم
به محض طلوع خورشید، به مسجد نصیرالملک رفتیم که ۲۵۰ سال پیش ساخته شده است. این مسجد به خاطر پنجرههای شیشهای رنگیاش معروف است و بسیاری از گردشگران به طور خاص برای دیدن این پنجرهها و عکس گرفتن به اینجا میآیند. هوا بسیار گرم بود، اما این مانع از آن نشد که دخترانم لباسهای مخصوص مسلمانان را بپوشند و وارد مسجد شوند و منطقه را بگردند.
ایستگاه بعدی ما باغ نارنجستان بود که به خاطر پرتقالها و استخرش معروف است. درست است که پرتقالها روی درختان بسیار کم بودند، اما عطر مرکبات آنها همه جا را پر کرده بود.
باغ نارنج همچنین عمارت یکی از اشراف ایرانی را در خود جای داده بود که بعدها به یک جاذبه گردشگری تبدیل شد. در آن عمارت، تزئینات متنوعی از فرهنگ ایرانی، نمونههایی از معماری و هنر آینهکاری را دیدیم.
تبلیغات
سپس از مقبره نویسنده و شاعر مشهور ایرانی، حافظ، بازدید کردیم. ایرانیان چنان به ادبیات و فرهنگ خود پایبند هستند که به حفظ و نگهداری مقبره حافظ و مناطق اطراف آن توجه ویژهای دارند. در اطراف مقبره حافظ، به همراه دانشآموزان، رباعیات و غزلیات حافظ را به زبان ارمنی و فارسی خواندیم. حافظ بسیار زیبا مینوشت، عشق، مهربانی، دوستی و البته شراب در آثار او غالب است.
ایستگاه بعدی ما مسجد شاه چراغ بود. از بیرون، چندان دیدنی نیست - یک سازه معمولی اسلامی به رنگ شن و ماسه است که با موزاییکهای سنتی ایرانی تزئین شده است. اگر نمیدانید که جادو در داخل ساختمان حاکم است، میتوانید از کنار آن عبور کنید. با این حال، به محض ورود، متوجه میشوید که چرا شاه چراغ به عنوان مسجد آینه نیز شناخته میشود. فضای داخلی مسجد با قطعات شیشهای رنگی، آینهها و بشقابهای نقرهای تزئین شده است: همه چیز در اینجا در افسانهای از نقره، آبی و سبز میدرخشد.
https://mskh.am/posts/post/_id/68529d3e6ae32dcbc1f0c4d6