نقش گروه‌های سنی

نقش گروه‌های سنی

در دوران دانشجویی‌ام، وقتی در تعطیلات تابستانی در پیش‌دبستانی مجتمع آموزشی بودم، گروه‌های پیش‌دبستانی بر اساس سن تشکیل می‌شدند. هر روز صبح در حیاط جمع می‌شدیم، ورزش می‌کردیم و بازی‌های حیاطی انجام می‌دادیم. یادم می‌آید که این زمان مورد علاقه‌ی کوچولوها بود. بچه‌ها عاشق گذراندن وقت با هم بودند، مشتاق بودند و هر بار که چیز جدیدی یاد می‌گرفتند، به گروه‌های خود برمی‌گشتند.


سال‌ها بعد، پسرم را به پیش‌دبستانی آوردم. گروه‌های مجتمع آموزشی چند سنی، باز، جادار و روشن شده بودند. پسرم در مدت زمان بسیار کوتاهی مستقل شد، گفتارش توسعه یافت و توانایی‌هایش گسترش یافت. به عنوان یک والد متخصص، مطمئنم که این نتایج را فقط در حلقه‌ی دوستان هم‌سن ثبت نمی‌کردیم.


پیش‌دبستانی‌های چند سنی زیادی در جمهوری وجود ندارد. مجتمع آموزشی و چندین موسسه که از روش‌های آموزشی مونته‌سوری پیروی می‌کنند، از این نوع متمایز هستند. من اغلب در بحث‌های محافل مختلف، نظرات شکاکانه‌ای در مورد گروه‌های سنی مختلط می‌شنوم.


پیشنهاد می‌کنم که بفهمیم مدل آموزش سنی مختلط چیست. این یک قالب آموزشی است که در آن کودکان در سنین مختلف در یک گروه، معمولاً با اختلاف سنی ۲ تا ۳ سال، قرار می‌گیرند. این مدل به طور گسترده، به ویژه در سیستم آموزشی مونتسوری، مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما در دهه‌های اخیر به دلیل مزایای اجتماعی-عاطفی و رشدی آن، در شیوه‌های آموزشی مدرن نیز مورد توجه قرار گرفته است.


از دیدگاه روانشناسی، گروه‌بندی مختلط سنی به شدت با تعدادی از نظریه‌های اساسی مرتبط است که اثربخشی یادگیری اجتماعی را در چنین محیطی تأیید می‌کنند.


رویکرد اجتماعی-فرهنگی


طبق نظریه منطقه رشد تقریبی لو ویگوتسکی، کودکان زمانی که با افراد باتجربه‌تر تعامل دارند، به طور مؤثرتری یاد می‌گیرند. در گروه پیش‌دبستانی، کودکان بزرگتر دائماً به عنوان الگوهایی از «منطقه رشد تقریبی» عمل می‌کنند و به کودکان کوچکتر در حل مشکلات، تدوین عبارات زبانی و تنظیم رفتار کمک می‌کنند. این تعامل، رشد شناختی و عاطفی نه تنها کودکان کوچکتر، بلکه کودکان بزرگتر را نیز فعال می‌کند.


یادگیری اجتماعی و تقلید


طبق نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا، کودکان نه تنها از طریق تجربه، بلکه از طریق مشاهده نیز یاد می‌گیرند. در محیط پیش‌دبستانی، این مشاهده عمیق‌تر است: کودکان کوچکتر نه تنها رفتار معلمان، بلکه رفتار همسالان بزرگتر خود را نیز با انگیزه‌ها و مهارت‌های موجودشان مشاهده می‌کنند. در نتیجه، یادگیری فراگیرتر، سازگارانه‌تر و چندوجهی‌تر می‌شود.


رشد عزت نفس و اعتماد به نفس


در نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون، به ویژه در مرحله "ابتکار در مقابل گناه" (تقریباً ۴ تا ۶ سالگی)، کودکان ابتکار عمل و توانایی تصمیم‌گیری مستقل را توسعه می‌دهند. در گروه سنی مختلط، به آنها فرصت واقعی داده می‌شود تا به عنوان یک فرد یاری‌رسان، سازمان‌دهنده و دلسوز عمل کنند که باعث افزایش اعتماد به نفس و مهارت‌های همدلی می‌شود.


رشد همکاری و رفتار اجتماعی


برخلاف گروه‌های سنی تک‌سنی، مدل سنی مختلط به ساختار اجتماعی واقعی نزدیک‌تر است. این مدل رفتار مشارکتی را تشویق می‌کند و این پلتفرم روابط نقش متمایزی ایجاد می‌کند: رهبران، یاری‌رسانان، پیروان، که سازگاری اجتماعی را توسعه می‌دهند. همانطور که تحقیقات نشان می‌دهد (کاتز، ۱۹۹۵؛ استون، ۱۹۹۸)، کودکان در چنین محیط‌هایی اغلب صبورتر، سخاوتمندتر و کمتر مستعد رفتارهای رقابتی می‌شوند.


حال بیایید مدل ترکیبی سنی پیش‌دبستانی را از دیدگاه کودک در هر سن بررسی کنیم، زیرا اثربخشی و تأثیر روانشناختی این مدل بسته به نقش سنی به طور قابل توجهی متفاوت است.


کودکان ۲-۳ ساله


این سن مرحله اولیه استقلال است. کودک در دوره یادگیری در مورد جهان، درک مرزها، آشنایی با قوانین اجتماعی اساسی و حساس بودن به موقعیت‌های جدید متنوع است. تفکر کودکان ۲-۳ ساله ماهیتی ملموس-عملی دارد، یعنی شناخت هنوز مبتنی بر تجربه فیزیکی، موقعیت‌های عینی و تأثیرات حسی-لمسی است (ژان پیاژه). در این سن، کودکان نه از طریق توضیحات انتزاعی، بلکه از طریق تجربه و مشاهده یاد می‌گیرند. به عنوان مثال، آنها باید سعی کنند خودشان چراغ را روشن کنند تا آن را "درک" کنند، یا بادکنک پس از فشرده شدن با دستشان باید بترکد. آنها "از طریق عمل فکر می‌کنند".


در گروه‌های سنی مختلف، این ویژگی به یک منبع عظیم تبدیل می‌شود. برای کودکان در این سن، حضور بزرگترها به یک عامل حیاتی در رشد تبدیل می‌شود، چرا که علاوه بر معلم، الگوهای دیگری برای تقلید و تعامل دارند. کودکان کوچکتر رفتار بزرگترها را مشاهده می‌کنند:


نحوه بازی آنها،


نحوه کمک به کوچکترها،


نحوه حل اختلافات یا سازماندهی فعالیت‌های آنها.


همه اینها الگوهای ارزشمندی از یادگیری عملی هستند که از طریق آنها کودکان خردسال سریع‌تر و طبیعی‌تر با قوانین گروه ادغام می‌شوند، مهارت‌های زبانی و پیش‌نیازهای تعامل مؤثر با همسالان را توسعه می‌دهند.


۳-۴ سالگی


در این سن، کودکان به طور فعال از زبان برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند، به همسالان خود علاقه‌مند هستند و در حال یادگیری رابطه «من و دیگران» هستند. آنها احساس می‌کنند که در گروه درگیر و در حال بلوغ هستند.


در گروه‌های سنی مختلف، کودکان این سن مهارت‌های همکاری، وظیفه‌شناسی و حل مسئله را توسعه می‌دهند. آنها همچنان از بزرگترهای خود یاد می‌گیرند، اما از قبل استقلال کافی برای ابراز وجود دارند. آنها از بازی تقلید می‌کنند، نقش‌ها و موقعیت‌های اجتماعی مختلف را امتحان می‌کنند. با کمک به کودکان کوچکتر، مهارت‌ها و نیازهای اجتماعی خود را تقویت می‌کنند.


مشکلات احتمالی


در این سن، کودکان در درک اینکه بزرگ یا کوچک هستند، مشکل دارند، که می‌تواند باعث درگیری‌های داخلی شود.


۴-۵ سالگی


کودکان این سن اعتماد به نفس بیشتری دارند، دوست دارند ابتکار عمل نشان دهند، بازی‌ها را رهبری کنند، کمک کنند و حتی آموزش دهند. در گروه سنی مختلف، آنها اغلب رهبران غیررسمی می‌شوند. عزت نفس با این احساس که آنها نقش «مهم» در گروه دارند، تقویت می‌شود، اینکه آنها از قبل بزرگ و مسئول چیزی هستند. اگر ابتکارات آنها مورد قدردانی قرار گیرد و تأثیر واقعی در گروه داشته باشد، اعتماد به نفس در نقاط قوت خود ایجاد می‌شود. و اگر شکست بخورند یا صدایشان رد شود، می‌توانند گوشه‌گیر شوند یا احساس گناه کنند. آنها به عنوان انتقال‌دهنده دانش عمل می‌کنند، بنابراین دانش، توانایی‌ها و مهارت‌های خود را نیز پردازش می‌کنند. با مراقبت از کوچکترها، مهارت‌های همدلی را توسعه می‌دهند. آنها صبر، حساسیت و رفتارهای رهبری را می‌آموزند.


مشکلات احتمالی


البته، میل به بزرگ بودن در ابتدا هیجان‌انگیز و جذاب است، اما هنگام دادن این نقش به کودکان در این سن باید کمی هوشیار باشید. برای برخی از کودکان، قرار گرفتن مداوم در نقش "بزرگ" می‌تواند خسته‌کننده باشد، گاهی اوقات حتی نامطلوب، به خصوص هنگامی که از این واقعیت زیاد سوءاستفاده می‌شود.


هر سنی در گروه‌های سنی مختلف فرصت‌های توسعه خاص خود را دارد. این فرصت‌ها نه تنها از طریق مداخله آموزشی، بلکه از طریق تعامل اجتماعی طبیعی نیز شکل می‌گیرند. نقش مربی در ایجاد محیطی در گروه تعیین‌کننده است که در آن همه سنین به طور همزمان فرصت رشد، آزمایش و مشارکت را به دست آورند و کار مداوم در مدیریت مهارت‌ها، توانایی‌های حرفه‌ای و احساسات خود مورد نیاز است. یک گروه پیش‌دبستانی مختلط سنی فقط یک چالش سازمانی برای مربی نیست. این محیطی است که مربی همزمان معلم، رهبر، ستون عاطفی گروه و مروج توانایی‌های فردی کودک می‌شود. در مورد یک گروه تک سنی، مربی با کودکانی با توانایی‌ها و مراحل رشد مشابه کار می‌کند. در یک گروه مختلط سنی، این یکنواختی دیگر وجود ندارد. و این هم یک چالش و هم یک منبع عالی است.


اگرچه مدل مختلط سنی مزایای حرفه‌ای و رشدی زیادی دارد، اما اغلب توسط والدین با ملاحظات خاصی پذیرفته می‌شود. نگرانی‌های اصلی مربوط به ایمنی کودکان خردسال، احتمال نادیده گرفته شدن یا ترس از اینکه فرزندشان نتواند به طور مساوی در بازی‌های گروهی شرکت کند، است. برخی از والدین فرض می‌کنند که فرزندان بزرگتر می‌توانند بر گروه تسلط داشته باشند و فرزندان کوچکتر می‌توانند نقش ثانویه را بر عهده بگیرند.


با این حال، وقتی والدین از جزئیات این مدل مطلع می‌شوند و رشد سریع استقلال، گفتار و مهارت‌های اجتماعی فرزند خود را می‌بینند، این تردیدها به تدریج از بین می‌روند. مهم است که مربیان از قبل و به طور مداوم توضیح دهند که گروه‌های سنی مختلط چگونه کار می‌کنند، از چه روش‌هایی برای تضمین مشارکت هر کودک استفاده می‌شود و چه مهارت‌هایی در چنین محیطی توسعه می‌یابند.


در یک گروه سنی مختلط، کودکان نه تنها یادگیرنده می‌شوند، بلکه معلم نیز می‌شوند. والدین، به ویژه در مورد کودکان خردسال، اغلب از دیدن اینکه زبان، مهارت‌های حرکتی یا رفتار اجتماعی فرزندشان چقدر سریع رشد می‌کند و از بزرگسالان تقلید می‌کند، شگفت‌زده می‌شوند. و والدین کودکان بزرگتر می‌بینند که چگونه فرزندشان توجه، مراقبت، فعال و مسئولیت‌پذیرتر می‌شود.


وقتی والدین در فرآیند آموزشی مشارکت دارند، آگاه هستند و احساس می‌کنند که فرزندشان صرف نظر از سن، در گروه ارزشمند است، اعتماد شکل می‌گیرد. این اعتماد به پایه‌ای تبدیل می‌شود که می‌توان مسئولیت مشترک برای رشد کودک را بر آن بنا کرد.


مدل چند سنی در مجتمع آموزشی فقط یک راه حل سازمانی نیست: بلکه بیانگر تفکر، رویکرد و فرهنگی است که به لطف برنامه دانش‌آموز-معلم نویسنده، در مدرسه تحقیقاتی ادامه می‌یابد.


مدل متناسب با سن ممکن است کامل نباشد و فرآیندهای ناهموار را نیز مستثنی نمی‌کند. با این حال، تأیید می‌کند که وقتی کودک در یک جامعه متنوع، پر جنب و جوش و هماهنگ زندگی می‌کند، نه تنها از همسالان خود، بلکه از موقعیت، تماس عاطفی و تجربه نیز می‌آموزد. این مدل چالش‌های بسیاری را به همراه دارد، اما پتانسیل ارزشمندی را نیز برای کمک به کودکان برای تبدیل شدن به افرادی با اعتماد به نفس، همکاری و بلوغ عاطفی به همراه دارد. و هنگامی که به طور هماهنگ در یک محیط آموزشی اجرا شود، فضای مشترکی از اعتماد و رشد بین والدین، مربی و کودک شکل می‌گیرد.


https://dpir.am/?p=10085

IR