داستان یک کتاب. الکساندر شیروانزاده "آشوب"
10/30/2024, 4:59:00 PM
Created By`
Դիանա Նազարյան
«آشوب» نوشته الکساندر شیروان زاده (الکساندر میناسی موسیسیان) نویسنده، نمایشنامه نویس، داستان نویس مشهور در تابستان در رتبه اول کتابخوانی ادبیات قرار گرفت. راستش را بخواهید، من قبل از خواندن کتاب، بارها در مورد آن شنیده بودم، دوستان و اطرافیانم مرتب در مورد کتاب صحبت می کردند، درباره این که چه اثر جامع و عمیقی است صحبت می کردند و مدام تکرار می کردند. مارکوس آقا علیمیان به شدت بیمار بود». و شاید همین جا انگیزه خواندن یکی از معروف ترین نثرهای ادبیات کلاسیک ارمنستان، «آشوب» بود تا در نهایت بفهمیم موضوع چیست. اتفاقاً باید یک داستان جالب از زندگی خودم را با شما به اشتراک بگذارم. به طور کلی وقتی کتابی را می خوانم که معمولاً زمان برای من کوتاه است، دوست دارم تمرکز کنم و معنی هر پاراگراف را بفهمم، اما این نثر (حدود ۵۰۰ صفحه) را در مدت زمان کوتاهی خواندم که این بود. یک دستاورد واقعا جدید برای من
هر فرد از دو عنصر تشکیل شده است. یکی اپراتور است، دیگری آزمایشگر.
این شاهکار شیروان زاده یکی از معدود آثاری است که خواندن آن را ضروری می دانم. هر فردی که می خواهد به روانشناسی روابط بین عناصر جامعه بخصوص ارمنی بپردازد، باید با رمان آشنا باشد، زیرا این رمان به طور دقیق و بسیار کامل دنیای درونی و روانشناسی هر شخصیت را توضیح می دهد، توصیف می کند، توصیف می کند.
اگر سهیان نابغه است زیرا قادر است طبیعت و انسان را با هم ترکیب کند، اگر چارنتز را دوست داشته باشند زیرا قادر است انسان را مستقل تحلیل کند، اگر سواک به مردم یاد می دهد که دوست داشته باشند، قدردانی کنند، پس شیروان زاده به همه ما یاد می دهد که زندگی کنیم. و بگذارید این جمله انعکاسی واضح از تخیل به نظر نرسد، این واقعیت است. موارد و واقعیت هایی که نویسنده قادر است در چند صفحه به تفصیل بیان کند، حتی خواننده را وادار به یافتن ایده اصلی در ساده ترین مکان کند، قابل تحسین و تجلیل است. یقین دارم که الکساندر شیروان زاده به دلیل عمق آثارش یکی از برجسته ترین نمایندگان بخش فکری ادبیات کلاسیک ارمنستان و به طور کلی همه ادبیات است.
من قرار نیست در مورد آشوب صحبت کنم، فقط می خواهم نظر و نگرش خود را نسبت به آن رمان بیان کنم. در حین خواندن آشوب، اجازه دهید بی طرف باشم، تغییری در جهان بینی و آگاهی خود احساس کردم. مهم نیست که چقدر وقایع قرن ها قبل از ما اتفاق می افتد، مهم نیست که چقدر در مکانی متفاوت و در میان افراد دیگر، رمان همچنان ارتباط خود را حفظ کرده است. و چرا حفظ شده است، آیا مردم در طول قرن ها تغییر نکرده اند؟ آنها قطعاً تغییر کرده اند، چه از نظر بیرونی و چه درونی، اما ماهیت مردم تغییر نکرده است، به همان شکل باقی مانده است.
معده ای که از خوردن تنقلات سنگین خسته شده است، گاهی اوقات نیاز به غذای گیاهی ساده را احساس می کند.
به طور کلی هدف اصلی نویسنده از نوشتن یک اثر چیست؟ آیا میتوان مهمترین ایده را در یک جمله که در میان دهها اندیشه و بیان مختلف و تا حدودی مغشوش احاطه شده است، منتقل کرد، آیا میتوان محیطی را که واقعیتهای رمان در آن رخ میدهد، یعنی جامعه را به تفصیل به خواننده ارائه کرد. که در آن اتفاق می افتد، یا کسانی که عناصر اصلی همان جامعه هستند و طرح را توسعه می دهند. مطلب فوق شرح مختصری از استعداد اسکندر شیروان زاده بود...
چرا فقط زن ارمنی است که در سکوت فسق شوهرش را تحمل می کند و نمی خواهد او را مجازات کند؟
خانه علیمیان هرگز به اندازه پس از مرگ مارکوس آقا پذیرای مهمانان ناخوانده نشده بود.
اول از همه، رهبر حوزوی آمد و دوباره در مورد نیازهای کلیسا صحبت کرد.
چه کسی افکار عمومی را تشکیل می دهد؟ آن موزیکوها، پاپاشاها؟ این افراد فقط یک لذت اخلاقی دارند: قضاوت دیگران و مسخره کردن آنها.
آیا می دانید مهم ترین نکته در این رمان چیست؟ اگرچه بسیاری استدلال می کنند که این ذهن است، توصیه یا شاید واقعیت است، اما من پیشنهاد می کنم روی شخصیت ها و به طور خاص تر، تعداد شخصیت ها تمرکز کنید. وقتی خواندم، حدود ۳۵ شخصیت را شمردم که به معنای واقعی کلمه هر کدام دارای شخصیت، هویت، رفتار، لطف و تربیت متفاوت، شیوه انجام کارها بودند.