رسانه ها به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما تبدیل شده اند و به درستی. همچنین باید برای مقاصد آموزشی مورد استفاده قرار گیرد

در هفته سواد رسانه ای در جلسات آنلاین و آفلاین بحث و گفتگو پیرامون موضوعات و موضوعات مختلف مرتبط با سواد رسانه ای و رسانه ای کم نبود. سواد رسانه ای چیست، چه کسی شهروند با سواد رسانه ای است، چگونه در هزارتوی اطلاعات حرکت کنیم؟ این سوالاتی که در طول هفته مورد بحث قرار می‌گیرند، اگر بدون توجه به هفته سواد رسانه‌ای در کانون توجه قرار گیرند، پاسخ‌های معتبر خود را دریافت می‌کنند، به رفتار و منشور رفتاری تبدیل می‌شوند.
در مجتمع آموزشی «مخیتار سبسطایی» مرزهای آموزش و پرورش و رسانه پاک شد و جدا از هفته ها و پروژه های موضوعی مختلف، به یک سامانه کامل و شبانه روزی تبدیل شد. Media.am با مارگارت سرکیسیان، مسئول آزمایشگاه پداگوژی مجتمع آموزشی «مخیتار سباستاسی» گفتگو کرد.
نه استفاده از ابزار رسانه ای در فرآیند آموزشی، بلکه خود آموزش رسانه ای. استفاده از این اصطلاح در مجتمع آموزشی مرسوم است، اگر پرانتز را باز کنیم چه تصویری به دست می آید؟
امروزه به نظر می رسد که همه یک گوشی، یک کامپیوتر دارند، آخرین فناوری ها به طور کامل در زندگی روزمره ما گنجانده شده است، اما برای چه هدفی از این دستگاه ها استفاده می کنیم؟ این بسیار مهم است.
در مجتمع آموزشی از سن 5 سالگی تا کلاس دوازدهم ابزار آموزش تبلت و لپ تاپ می باشد. دانش آموزان در طول تحصیل با این ابزار کار می کنند. به عبارتی آموزش رسانه در تمامی لایه های مجموعه آموزشی انجام می شود.
وبلاگ‌های آموزشی معلم و دانش‌آموز ما پلتفرم‌های باز هستند، فضای باز یادگیری که در آن سواد رسانه‌ای برای همه قابل دسترسی است. با حفظ وبلاگ، دانش آموزان مهارت های خاصی را کسب می کنند، ایجاد بخش ها، انتشار مطالب، تصاویر را یاد می گیرند. نیازهای جدید در محافل مختلف آموزشی در حال افزایش است و ما در حال توسعه مهارت های جدید هستیم.
در نتیجه آموزش رسانه ای، کودکان یاد می گیرند که از ابزارهای دیجیتال استفاده کنند، نه تنها برای استفاده از پلتفرم های اجتماعی، بلکه جستجوی شایسته، برای یافتن اطلاعات و مطالب لازم. در حین انجام این تکلیف، آنها یاد می گیرند که توجه کنند که کدام وب سایت ها، کدام منابع می توانند استفاده شوند، کدام منابع جعلی و قابل اعتماد هستند.
کار با منابع، انتخاب آنها، تمایز بین منابع معتبر و نامعتبر یکی از مهمترین مؤلفه های سواد رسانه ای است. چگونه این بخش از آموزش رسانه را اجرا می کنید؟
بله، انتخاب منبع مشکل بسیار مهمی است، من گاهی اوقات می بینم که بزرگسالان، حتی افراد کاملا تحصیل کرده با این مشکل مواجه می شوند، به عنوان مثال، آنها در پلتفرم های اجتماعی مقالاتی را از یک وب سایت منبع ناشناس با عنوان جذاب به اشتراک می گذارند، اما چقدر مطمئن هستند که اینطور نیست. به این توجه نکنید این حکایت از سواد رسانه ای ناکافی دارد.
ما به این واقعیت اهمیت زیادی می دهیم که دانش آموزان یاد بگیرند که در طول آموزش رسانه ای با مطالبی که از اینترنت گرفته شده اند کار کنند. برای استفاده از آن اطلاعات در کار تحقیقی یا پروژه ای خود، ابتدا باید آن را تجزیه و تحلیل، درک کنند و نتیجه گیری کنند.
جامعه ما در برخورد با رسانه ها چندان به این مراحل توجه نمی کند. و به همین دلیل است که ما بر تجزیه و تحلیل، درک و نتیجه گیری تاکید زیادی داریم.
در پروژه های آموزشی خود از قالب مطالب رادیویی و تلویزیونی بسیار استفاده می کنیم. ما علاوه بر توسعه مهارت های رسانه ای، مهارت های زبانی آنها را نیز از این طریق توسعه می دهیم. دانش آموزان در کار با دوربین و میکروفون مهارت پیدا می کنند.
گفتید که در همه مقاطع تحصیلی از پیش دبستانی تا دبیرستان، آموزش رسانه انجام می شود، چرا، چگونه این مهم است که کل ایدئولوژی آموزشی بر آن لنگر انداخته است؟
درک این نکته مهم است که امروزه ما نه تنها مصرف کننده رسانه، بلکه خالق رسانه نیز هستیم. تحصیل را نمی توان از زندگی جدا کرد. رسانه بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما شده است و درست است که از آن برای اهداف آموزشی نیز استفاده و استفاده شود. به همین دلیل است که برنامه آموزشی ما بر اساس شکل گیری یک رسانه ساز باسواد، یک شهروند رسانه ای است.
یک شهروند با سواد رسانه ای باید بفهمد که چه انگیزه هایی از رسانه ها می آید، چرا این انگیزه ها به گونه ای خاص هدایت می شوند، چرا آن تیتر انتخاب شده است، چه تأثیری بر او و اطرافیانش دارد.
شما در مورد مهارت های بسیار مهمی صحبت می کنید که فکر می کنم بزرگسالان نیز فاقد آن هستند. آیا فکر می کنید یک شهروند عادی می تواند از دستکاری رسانه ها جلوگیری کند؟
شما یک سوال نسبتاً پیچیده می‌پرسید، به نظر من در اینجا شکاف‌های زیادی وجود دارد. وقتی با شهروندی صحبت می کنیم که سواد رسانه ای چندانی ندارد، یا عصبانی است یا در شرایط اجتماعی سختی قرار دارد، می فهمیم که دستکاری کردن، عصبانی کردنش، منحرف کردن حواس او از واقعیت های واقعی بسیار آسان است.
من به این سوال بی چون و چرا پاسخ نمی دهم. طرف دیگر سوال این است که آیا ما می خواهیم جامعه مان سواد رسانه ای داشته باشد یا نه؟ من نمی دانم.
وقتی جامعه ما تحصیلات بیشتری داشته باشد، این استرس ها در مدارس و دانشگاه ها به درستی وارد شود، جامعه آگاه تر می شود و در برخورد با رسانه ها رفتار شایسته تری خواهد داشت.
درک این نکته بسیار مهم است که دانش آموزی که مدرسه را ترک می کند شهروندی است که باید آن جامعه را تشکیل دهد. اگر می‌خواهیم شهروندی متفکر، پژوهشگر، نتیجه‌گیر داشته باشیم، باید نظام آموزشی را دقیقاً به این شکل سامان دهیم، یعنی بر حفظ، دانستن تاریخ‌هایی که به هر حال فراموش شده‌اند، اما مستقل، تحلیلی و انتقادی تأکید نکنیم. فكر كردن.
این دانش آموز مجهز به این ویژگی ها و مهارت ها است که به شکل گیری جامعه مدنی با سواد رسانه ای و مستقر کمک می کند.


IR

Edit Delete